راز عشق ورزيدن به هر چيز
درك اين جمله است:
شايد از دست برود
راز عشق ورزيدن به هر چيز
درك اين جمله است:
شايد از دست برود
فدای عشقی که تو خیابون وقتی
چشمش به یه دختر خوشگل می افته
سرشو پایین میندازه و زیر لب میگه اگه
آخرشم باشی انگشت کوچیکه عشقم نمیشی....
يك روز مي بوسمت! فوقش خدا منو ميبره جهنم! فوقش ميشم ابليس! اون وقت تو هم به خاطر اينكه ابليس تو رو بوسيده جهنمي ميشي! جهنم كه اومدي اونجا پيدات ميكنم و هر روز مي بوسمت! واي خدا چه بهشتي ميشه جهنم!
يک شبي مجنون نمازش را شکست
بي وضو در کوچه ليلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود!
گفت:اي رب از چه خارم کرده اي؟
بر صليب عشق دارم کرده اي
خسته ام زين عشق دل خونم نکن .من که مجنونم تومجنونم نکن
مرد اين بازيچه ديگر نيستم
اين تو وليلاي تو من نيستم!
گفت: اي ديوانه ليلايت منم
در رگت پيدا و پنهانت منم
سالها با جور ليلا ساختي
من کنارت بودم و نشناختي!
دل به دلم که ندادي ، پا به پايم که نيامدي ، دست در دستم که نگذاشتي
سر به سرم ديگر نگذار که قولش را به بيابان داده ام ...
اسم من ساحل است ...
آفتاب دوستم دارد... امــــــــا...
دريا فقط گاهـي نگاهي مياندازد به من ....
دريا به من ربطي ندارد ...
او پر از خروش است و من پر از ارامش ...
انگار گريز دارد از من ...
از من ؟؟؟
به نزديکي ماه
خـــــــــــدا …
اينقدر تو خودم ريختم ،
که از سرمم گـذشــت…
دارم غـــــــرق ميشم …
لطفـــــا اين شـــــعر را
آهســـــته بخوانيــــد...
رويِ ســـطرِ آخــــرِ گريـــههاش
خواب رفــــته است شاعـــر !!
سيگار به ته مي رسد
من به ته مي رسم
اين فقط تويي که بازهم به فکر آتش کشيدن مني
بي خبر از آنکه
پاکت سيگار من خالي شده است
انسان هاي بزرگ دو دل دارند
دلي که درد مي کشد و پنهان است
و دلي که مي خندد و اشکار است .... !
تعداد صفحات : 5